چرا باید یاد بگیرم که اندیشه هایم را کنترل کنم ؟

چرا باید یاد بگیرم که اندیشه هایم را کنترل کنم ؟
به دو دلیل :
1 – شما نمی توانید بر محیط پیرامون خود ، بر اوضاع جوی و یا بر عقایدی که دیگران درباره ی شما دارند کنترلی داشته باشید . مهمترین و تنها چیزی که می توانید بر آن تسلط کامل داشته باشید افکار و اندیشه های خود شماست .
2 – آنچه مایه ی خوشبختی و شادی انسان می شود ، درون اوست و نه عوامل بیرونی !
من می گویم : " اگر x را داشتم ، می توانستم خوشبخت باشم ! "
اما اشتباه است . حتی اگر x را بدست بیاوریم هنوز بیست و چهار ساعت نگذشته ، حسرت y پیدا می شود ...
یک حادثه ی آزاردهنده را به خاطر بیاورید . لازم نیست به گذشته های دور برگردید به همین هفته ی گذشته فکر کنید ، به دزدیده شدن کیف پولتان یا فراموش شدن روز تولدتان و یا هرمسئله ی کوچک یا بزرگی که شما را آزرده خاطر کرده است و حال به این جمله ایمان بیاورید : " آنچه شما را آزرده است نفس حادثه نیست بلکه تفکرات شما درباره ی آن حادثه است .
شاید بگویید : " هر کسی جای من بود همین احساس را پیدا می کرد . "
اشتباه است ! بهتر است بگویید اکثریت آدمها همین احساس را پیدا می کنند . ما در تمام طول طندگی مان به گونه ای برنامه ریزی می شویم که در هر زمینه ی خاص ، تفکری خاص داشته باشیم و همین تفکرات خاص هستند که شادی و خوشبختی ما را تحت الشعاع خود قرار می دهند اما همیشه به خاطر داشته باشید که ما می توانیم اندیشه های خود را تغییر دهیم .